عشق زیباترین دروغ دنیاست
ب سلامتیه ته دلستری ک اگه نبودنمیدونستم دیگه تلخیه این مشروبوکناره کدوم دردم جا بدم.... دلم تنگ شده ب حدی ک اشک نمیتونه بغضه منو وا کنه... فراموش شدن از گم شدن بدتره... سلااااااااااااااااام فرداعیده و من میخواستم پیش پیش به همتون تبریک بگم خیییییییییییییلی حالم تعریفی نداره... اما خیالی نیست چون بالا سری هواموداره... به افتخاره خدا یه کفه مرتب هووووووووووووورا محدثه.حسین.هانیه. عارف.یونس.رویا.نازی.ناهید.مااااااماااااان...دوستون دارم امیدوارم توسال جدیدی لحظه وقت سرخاروندن نداشته باشییییید... از خوشحااااااالی ماچ ماچ خیییییییییییییییییییییلی داغوووووووووونم.... از همه جز فرشته ی زندگیم0مادرم0 دلم گرفته و خسته ام.... اشکال نداره چون میگذرد غمی نیست... شاید دیگه وقت نکنم یا بهتر بگم حوصله نداشته باشم که چیزی تو وبم بزارم... قربونتووووووووووووووون دوستون دااااااااااااااااااااارم بای به خدا خسته ام دلم میخواد برم یه جاوسط کسایی که بفهمن اینو داد بزنم... از دروغ خسته شدم... چرا چرا با من من چرا با منی که این همه عشق صادقانه نثارش کردم... اخ که حیفم میاداز اون همه اشک...اون همه عشق خالص... اون همه ریسکایی که واسش کردم...دوستت دارمایی که با اشک میگفتم... دوسش داشتم اما اون جز من سه تای دیگرم دوست داشت.... دیگه چیزی جزخنده هایی که تهشون اشکه واسم نمونده... اشکال نداره برو...برو ببینم به کجا میرسی... منم دیگه بیخیالت شدم... فقط کاش میفهمیدم چجوری... همین... انگشتـــهاے ِ “هیـــس” حوصــله خوانــدن ندارم...
عشق یعنی ... رازی بین من و تو. عشق یعنی ... آرزوهامون رو به همدیگه بگیم. عشق یعنی ... به هزار زبون بهش بگی دوستت دارم. عشق یعنی ... همین کنار هم بودن. عشق یعنی ... احساس فوق العاده ای که همه جا دور و برت هست. عشق یعنی ... آدم احساس کنه زمین زیر پاش نیس. عشق یعنی ... قشنگ ترین لباستو براش بپوشی. عشق یعنی ... ترانه ای که تو رو به یاد اون میندازه. عشق یعنی ... بذاری از خودش تعریف کنه. عشق یعنی ... منتظر تلفنش باشی. عشق یعنی ... دیدن خوشحالیش. عشق یعنی ... با نگاهت اونو به خودت جذب کنی. عشق یعنی ... غرورشو جریحه دار نکنی. عشق یعنی ... سلیقه شو مسخره نکنی. عشق یعنی ... زیر نور مهتاب براش شعر بخونی. عشق یعنی ... وقتی خوابه تماشاش کنی. عشق یعنی ... بدون اون انگار تو بیابون سر گردونی. عشق یعنی ... دلشو نشکنی. عشق یعنی ... واسه ش آواز عاشقانه بخونی. عشق یعنی ... مرتب ببریش بیرون. عشق یعنی ... نقطه ضعفاشو بشناسی. عشق یعنی ... ستارهء محبوبش باشی. عشق یعنی... عاشق تو بودن. عشق یعنی... با تو نفس کشیدن. عشق یعنی ... تو برای من و من برای تو. میدونی روز عشق یعنی چی؟ این تشکر باشه واسه اونی که وقتی نا امیدشدم کنارم بودوامیدوارم کرد واسه اونی که وقتی هیچکس حتی عشقم حاضر نشد همرام باشه همراهیم کرد... واسه اونی که وقتی یه میس هم نداشتم باز اون بود که بهم اس میداد... واسه اونی که از یه لحظه سکوتم میفهمید دردم چیه... واسه اونی که وقتی هیچکس درکم نکرد اون با همه وجود درکم کرد ... واسه اونی که وقتی زیراواره غما داشت کمرم میشکست باوجود غمای بی انتهای خودش اول منو تو اغوش دلداریها و امیدهاش کشید... واسه اونی که فقط تو غمام یادش کردم امااون تو شادی هاش یادم کرد... ....وصفونوشتنه خوبیهات از چند صفحه وب به دره داداش گلم... متشکرم واسه همه چی حسینم... دوستای خوبی که سر میزنیدو نظر میدید خیلی ازتون ممنوووونم... شرمنده بخاطره بخش هایی ک ایراد داره اخه تو امتحاناس و حالاحالاهاوقت ویرایش ندارم شماعزیزان ب بزرگواری خودتون ببخشید.... جایی خواندم فرقی ندارد زن باشی یا مرد.
طالب دیدار هستم مقصدم چشمان تو یاس پرپر گشته ام مرحمش دستان تو بودنم با بودنت معنای دیگر میدهد حال من خوش می شود با ان لب خندان تو خدایا گر توهم درد عاشقی را میکشیدی تو هم زهر جدایی را به تلخی می چشیدی خدایا گرتوهم چون من به مرگ آرزو میرسیدی پشیمون می شدی از اینکه عشق رو آفریدی بگو هرگز سفر کردی سفر با چشم تر کردی کســـی را بدرقه تو با خــونو جــــگر کــــردی خدایا گرتوهم درد عاشقی را میکشیدی پشیمونم میشدی از اینکه عشق را آفریدی تو مسئولی خداوند: چرا مرا آفریدی....
آن گاه که ضربه های تیشه زنــدگی بر ریشه آرزوهایت حس میکــنی به خاطر آور که زیبایی شــــهاب ها از شکستن قلب ستارگان است
درد یک پنجره را پنجره ها می فهمند معنی کور شدن را گره ها می فهمند سخت بالا بروی ، ساده بیایی پایین قصه تلخ مرا سُرسُره ها می فهمند یک نگاهت به من آموخت که در حرف زدن چشم ها بیشتر از حنجره ها می فهمند آنچه از رفتنت آمد به سرم را فردا مردم از خواندن این تذکره ها می فهمند نه نفهمید کسی منزلت شمس مرا قرن ها بعد در آن کنگره ها می فهمند
مــادر مـی گــفـت: شـنـیــدم دخـتــر هـمـسـایــه خـیـلـی مـومــنــه نـمـازش تــرک نـمــیشــه زیــارت عـاشــورا مــی خــونـه روزه مـیــگـیــره مـسـجــد مـیــره خـیـلــی دخــتــره بــا خـدایـیــه لـحـظــه ای دلــش گـرفــت در دل فـریــاد زد بــاور کـن مــنــم ایـمــان دارم نـمــاز نـمـی خــونــم ولــی لـبـخـنـد روی لــب هــای مــادرم خــدا رو بــه یــادم مـیــاره دســتــای پـیـنــه بـسـتــه ی پــدرم رو دســتــای خــدا مــی بـیـنــم زیــارت عـاشــورا نـمـی خــونــم ولــی گـریــه ی یـتـیـمــی تــو دلــم عـاشـــورا بــر پــا مـیـکـنــه نــه مــن روزه نـمـی گـیــرم ولــی هــر روز از اون دخـتـرک فــال فــروش فــالــی رو مـی خــرم کــه هـیـچ وقــت نـمـی خــونــم مـسـجــد مــن خــونــه ی مـادر بــزرگ پـیــر و تـنـهـامــه کــه بــا دیــدن مــن کـلــی دلــش شــاد مـیـشــه خــدای مــن نـگــاه مـهـربــان دوســتــیِ کــه در غـمـا تـنـهــام نـمـی ذاره بــرای مــن تـولــد هــر نــوزادی تـولــد خـداســت و هــر بـوســه ی عــاشـقــانــه ای تـجـلــی او ... مــادرم ... خــدای مــن و خــدای دخــتــر هـمـسـایــه یـکـیــســت فـقــط مــن جــور دیـگــری او را مــی شـنـاســم و بــه او ایـمــان دارم خــدای مــن دوســت انـسـان هــاســت نــه پـادشــاه آن هــا … در زمانهای بسیار قدیم وقتی هنوز پایه بشر به زمین نرسیده بود ،فضیلت ها و تباهی ها دور هم جمع شده بودند،انها از بیکاری خسته و کسل شده بودند. ناگهان ذکاوت ایستاد و گفت:بیایید یک بازی کنیم مثل قایم باشک! همگی از این پیشنهاد شاد شدند و دیوانگی فورا فریاد زد:من چشم میگذارم!و از انجایی که کسی نمی خواست دنباله دیوانگی برود همه قبول کردند او چشم بگذارد. دیوانگی جلوی درختی رفت و چشمهایش را بست و شروع کرد به شمردن...یک...دو...سه همه رفتند تا جایی قایم شوند. لطافت خود را به شاخ ماه اویزان کرد،خیانت داخل انبوهی از زباله پنهان شد،اصالت در میان ابرها مخفی شد،هوس به مرکز زمین رفت،دروغ گفت پشت سنگها قایم میشوم اما به ته دریا رفت،طمع داخل کیسه ای که خودش دوخته بود مخفی شد و دیوانگی مشغول شمردن بود هفتاد و نه...هشتاد...و همه پنهان شدند به جزء عشق!که همواره مردد بود نمی توانست تصمیم بگیرد و جای تعجب نیست!چون همه میدانیم پنهان کردن عشق مشکل است ،در همین حال دیوانگی به پایان شمارش میرسید نود و پنج...نود و شش... . هنگامی که دیوانگی به صد رسید عشق پرید و بین یک بوته ی گل رز پنهان شد. دیوانگی فریاد زد دارم میام!و اولین کسی را که پیدا کرد تنبلی بود زیرا تنبلی تنبلی اش امده بود پنهان شود و بعد لطافت را یافت که به شاخ ماه اویزان بود،دروغ ته دریاچه ،هوس در مرکز زمین و یکی یکی همه را پیدا کرد به جز عشق و از یافتن عشق نا امید شده بود.حسادت در گوشهایش زمزمه کرد تو فقط باید عشق را پیدا کنی و او در پشت بوته گل رز پنهان شده است. دیوانگی شاخه ی چنگ ما نندی از درخت چید و با شدت و هیجان زیاد ان را در بوته گل رز فرو کرد و دوباره و دوباره تا با صدای ناله دست کشید عسق از پوشته بوته بیرون امد در حالی که با دستهایش صورتش را پوشانده بود!از میان انگشتانش قطرات خون بیرون میزد!شاخه به چشمان عشق فرو رفته بود!و او نمیتوانست جایی را ببیند او کور شده بود !دیوانگی گفت ای وای من چه کردم؟!من چه کردم؟چگونه می توانم تو را درمان کنم؟عشق پاسخ داد تو نمی توانی مرا درمان کنی اما اگر می خواهی کمکم کنی می توانی راهنمای من شوی و اینگونه است که از ان روز به بعد عشق کور است و دیوانگی همواره همراه اوست!و از همانروز تا همیشه عشق و دیوانگی به همراه یکدیگر به احساس تمام آدم های عاشق سرک میکشند عشق یعنی مستی و دیوانگی ***عشق یعنی ز خود بیگانگی غشق یعنی شعله بر خرمن زدن***عشق یعنی رسم عشق بر هم زدن پسره به دختری که باهاش دوست بود میگه :
اکنون تو با مرگ رفته ای!!! و من ..... اینجا تنها به امید آن دم میزنم که با هرنفس گامی به تو نزدیک میشوم این زندگی من است........!
خیال بافی هایم را دوست دارم این تنها دارایی لحظه های تنهایی من است خیال بافی هایم را دوست دارم چون این تنها چیزی ست که دنیا هم نمی تواند از من بگیرد در خیالم تمام دل خواسته هایم را جرعه جرعه می نوشم و عطش سالیان را فرو می نشانم در خیالم تو را دارم با تمام خوبی هایت حضورت را نفست را و آغوشت را در خیالم عاشقی میکنم با روحت آنگونه که آدمیان در بیداری آرزویش را دارند در خیالم می نشینم در کنارت بی پروا سر می نهم بر زانوانت بی واهمه و اشک میریزم ساعتها بی دلهره بی پروای حضور دیگران بی واهمه از قضاوت شان و بی دلهره از دل زدگی تو خیال بافی هایم را دوست دارم زیرا در لحظه لحظه این لحظات سرشارم از عشق جاودان تو سرشارم از لذت حضور گرم تو و لبریزم از گرمای وجودت و ای کاش در آن لحظه که غرق رویای تو هستم خدا هم خدایی می کرد و می بخشید تو را همانگونه به من خیال بافی هایم را دوست دارم چون تو تنها در همین خیالهایم قدم بر دیده می گذاری تنها در پس مردمکان خیسم تصویرت را می بینم که بی تاب تپش های لرزان این دل لرزانی پس من ... خیال بافی هایم را دوست دارم
داشتم در مورد عشق فکر می کردم قلم و برداشتم و شروع کردم به نوشتن. اشکهام دارند میریزند. با تمام احساسی که دارم می خواهم خالصانه ، اگر بتونم عشق رو تعریف کنم. چون دیگه مطمئنم که عاشقم . . . عشق. . . ! ! !
عجب واژه آشنایی! ولی نه چه واژه غریبی! چه واژه عجیبی! عشق! عشق . . . !
عشق یعنی چی؟؟؟
اصلا عاشق کیه؟؟؟
تعریف عشقو باید از یک عاشق پرسید!!!
نمی دونم عشق چیه و عاشق واقعی کیه؟ کی می تونه تا آخرش عاشق بمونه؟
صبر کن!!! حالا که فکر می کنم می فهمم عشق یعنی چی؟ عشق یعنی بدون هوس کسی رو دوست داشتن، عشق یعنی توی اولین نگاه دلت بریزه، عشق یعنی نگران عشقت باشی، عشق یعنی اگر مدتها ندیدی اش و خبری ازش نداشتی فراموشش نکنی ، عشق یعنی حتی واسه یک لحظه هم فراموش نکنی که به یادش باشی، عشق یعنی نا خداگاه به فکرش باشی، عشق یعنی هرگز نتونی کسی رو جایگزینش کنی، عشق یعنی هر شب خوابشو ببینی، عشق یعنی صبح که از خواب پا شدی توی خیالت بهش سلام کنی و صبح بخیر بگی، عشق یعنی توی ذهنت چهره اش رو تصور کنی حتی با اینکه عکسشو نداری و نمی بینی اش چهره اش و یادت نره، عشق یعنی ساعتها به یک نقطه ای خیره بشی و فقط توی اون نقطه اونو ببینی، عشق یعنی با اینکه سالی یکبار بیشتر نمی بینی اش اما به همون سالی یکبار خوش باشی، عشق یعنی اگر به هر دلیلی رفت هنوزم دوستش داشته باشی، عشق یعنی با اینکه نمی دونی کجاست براش دعاکنی حتی اگر عاشق کس دیگه ای شده باشه، عشق یعنی اینکه امیدوار باشی به اینکه فقط یک بار دیگه ببینی اش و بجز این چیز دیگه ای از خدا نخواهی، عشق یعنی دعا کنی که حتی یک لحظه هم که شده بهت فکر کنه، عشق یعنی اینکه حتی اگر می دونی به دستش نمی یاری ولی خوشبختی اش رو آرزو کنی، عشق یعنی وقتی موفقیتهاش رو می بینی از ته قلبت خوشحال بشی، عشق یعنی وقتی میبینی می خنده تو هم بخندی و وقتی گریه می کنه بمیری تا اشکهاش رو نبینی، عشق یعنی وقتی از دوری اش خسته شدی و گفتی دیگه بهش فکر نمی کنم گریه کنان حرفتو پس بگیری، عشق یعنی واسه روز آشنایی تون سالگرد بگیری حتی اگر اون نباشه، عشق یعنی بعد اون دیگه عاشق نشی، عشق یعنی همه رو با اون مقایسه کنی، عشق یعنی وقتی دوباره دیدیش حول کنی و دست و پاتو گم کنی و مثل قبل نتونی بهش بفهمونی دوستش داری، عشق یعنی وقتی رفیق هات میگن فراموشش کن فقط بگی نمی تونم، عشق یعنی از صبح تا شب صدای قلب خودتو بشنوی، عشق یعنی اگر میدونی نمی تونی خوشبختش کنی خودت ازش فاصله بگیری تا بره به سمت خوشبختی، عشق یعنی اگر میدونی خوشبخته خوشحال بشی، عشق یعنی اگر بهت گفت برو به خاطر اون بری، عشق یعنی توی خیالت دورش بگردی، عشق یعنی اگر از عشقش دیونه شدی توی عالم دیونگی هم فقط از اون حرف بزنی، عشق یعنی حتی لحظه جون دادن به حضرت عزرائیل به عشقت فکر کنی و اونو ببینی با وجود اینکه کنارت نیست، عشق یعنی وقتی توی کوچه و خیابون راه میری و کسی رو شبیه به اون دیدی گریه ات بگیره...
آره ! آره ! عشق یعنی گریه کنی! گریه کنی حتی توی خواب، عشق یعنی نصف شب در حالتی که اسم اون روی زبونته از خواب بپری، عشق یعنی هر جا میری دنبالش بگردی و فقط در مورد اون حرف بزنی، عشق یعنی دلت واسه بی وفایی هاش تنگ بشه ، عشق یعنی اونطوری بشی که اون دوست داره، عشق یعنی دلت بخواد یکبار دیگه برگردی به اولین روز دیدار، عشق یعنی دعا کنی به آرزو هاش برسه حتی اگر آرزوش این باشه که به تو نرسه، عشق یعنی... عشق یعنی... عشق یعنی... ! ! !
عشق واقعی با مرور زمان به وجود میاد، با جدایی که عاشق میکشه، عشق به وجود میاد، آره عشق یعنی جدایی ، خصلت عشق جداییه و قشنگی عشق اینه که ندونی بهش میرسی یا نه!!! عشق یک حس میانیه بین رسیدن و نرسیدن . وتمام این دوری ها ، گریه ها ، دو دلی ها، غصه ها و عاشق بودنها لذت بخشه !! کسانی که عاشق اند میفهمند من چی میگم!!
کسانی که عاشق هم هستند و تمام این دوران رو می گذرونند و خدا بهشون لطف میکنه و اونها رو به هم میرسونه باید قدر همدیگه رو بدونن. باید خدارو شکر کنن بابت این لطف، خیلی ها عاشق هم هستند و بهم نمی رسند و عاشق می میرند . . .
و چقدر قشنگه عاشق شدن، عاشق بودن، عاشق ماندن و عاشق مردن . . . ! ! ! دارم دق می كنم، تحمل ندارم، دیگه خسته شدم ،دارم كم میارم دلم تنگ شد ه وُ دیگه نا ندارم، همه اش فكر تو ام، همه اش بی قرارم دیگه اشكی برام نمونده كه بخوام، برات گریه كنم فدای تو چشام دلم داره واسه تو پرپر میزنه، تو رفتی و هنوز خیالت با منه ه ه ه ه ه بدون تو كجا برم كنار كی بشینم؟ تو چشمای كی خیره شم خودم رو توش ببینم؟ تو كه نیستی به كی بگم چشاشو روم نبنده؟به كی بگم یه كم نازم كنه كه بهم نخنده؟ بدون تو با كی حرف بزنم، دردت به جونم؟ تو این دنیا به عشق كی به شوق كی بمونم؟ به جون چشمات از تموم این زندگی سیرم! تو كه نیستی همه اش آرزو می كنم بمیرم... نمی بخشمت... عشقم به آغوشم بکش امشب که خیلی بی کسم امشب که با زخمهای خیس شب و به صبح نمیرسم... عشقم به آغوشم بکش شاید هنوز دیر نشده شاید هنوز دستای تو از بوسه هام سیر نشده... زخم های بارون خورده امو تو گریه هات پنهان بکن خدا اگه دوستم نداشت تو لااقل جبران بکن... به پای تو جنگیدمو مغلوب این دنیا شدم ببخش که آخرش برات شبیه مرده ها شدم...!! بزار نگاهت بکنم بهشت من حالا تویی همراه من جای خدا این یه شب و تنها تویی عشقم به آغوشم بکش مرگ داره سایه میکنه اینگار از اینکه زنده ام خدام گلایه میکنه... حالا که قامت یه مرد به شونه ات تکیه میکنه اینگار تو تقدیرم واسه بی کسی گریه میکنه... عشقم به آغوشم بکش این لحظه های آخره... اینگار دیگه خدا میخواد عاشقت از دنیا بره... عشقم به آغوشم بکش با بوسه پلکهام و ببند اگه میخوای برم بهشت این لحظه آخر بخند...
سلام ای كهنه عشق من كه یاد تو چه پا برجاست عشق یعنی راه رفتن زیر باران عشق یعنی من می روم تو بمان عشق یعنی آن روز وصال عشق یعنی بوسه ها در طوله سال عشق یعنی پای معشوق سوختن عشق یعنی چشم را به در دوختن عشق یعنی جان می دهم در راه تو عشق یعنی دستانه من دستانه تو عشق یعنی مریمم دوستت دارم تورو عشق یعنی می برم تا اوج تورو عشق یعنی حرف من در نیمه شب عشق یعنی اسم تو واسم میاره تب عشق یعنی انقباظو انبصاط عشق یعنی درده من درده کتاب عشق یعنی زندگیم وصله به توست عشق یعنی قلب من در دست توست عشق یعنی عشقه من زیبای من عشق یعنی عزیزم دوستت دارم
خوبم ... باور کنید ... اشکها را ریخته ام... غصه هارا خورده ام... نبودن ها را شمرده ام... این روزها که میگذرد خالی ام... خالی ام از خشم، دلتنگی، نفرت و حتی عشق خالی ام از احساس! خوبم اما تو باور نکن...!
جغد نزد خدا شكایت برد:
چه زیبآســـــت بر سپیــید و ســـیآه روزگــآر لَبخَنـ♥ـد زَدن حَتی اَگـــر پَرهآیــت بَسته باشَد... زندگی زندانی است که در آن بیشتر از زندانی زندانبان دارد اگر از من بپرسید میگویم که گناه در خلوت را به تظاهر به تقوا ترجیح میدهم .
مـــا را
از هــــر طـــرف نشانــــه گرفتنــــد
انــگار
غوغـــاے ِ چشمـــان ِمـــن و تـــو
ســـکوت را
در آن کتابخانـــه رعایــــت نکـــرده بـــود
یعنی اینکه یه عاشق واقعی باید به یك نفر دل ببنده
و تا آخر عمر هم عاشقانه عاشقش باشه
خداحافظ ، بدون تو گمان کردی که می مانم
خداحافظ ، بدون من یقین دارم که می مانی !!!
واپسین لحظه دیدار ، منو دست گریه نسپار ،
وقتی تو را مینگرم هزاران خواستن در ذهنم حرکت میکنند...
فاصله ی ما ....
هیچگاه فاصله پر نخواهد شد...
حتی زمان هم با ما دشمن است...
مانند تمام کسانی که طاقت نگاههای ما را ندارند...
امشب می ایم در خیالت...
تو بمان...
صورتت را بوسه باران میکنم...
خود را در اغوشت جای میدهم...
تلافی روزهای بی تو بودن...
روزهایی که از احساس چندش اغوش دیگری
به خود خواهم پیچید را در خواهم اورد...
امشب را برای تمام شبهای بی تو بودن تلافی خواهم کرد...
آه...
نمیدانم چه میگویم عزیزم...
شاید از بی تو بودن خسته ام...
گذشته در چشمانم مانده است
عبور ثانیه ها ی رد شده در تمام نگاه هایم مشهود است
چشمانت را با شقاوت تمام به روی حقایق بستی
صبور میمانم و بی تفاوت می گذرم
که نفهمی هنوز هم دوستت دارم
امروز وقت داری بیای خونمون؟
دختره : مامانم نمیذاره
پسره : بگو میخوام برم استخر...
دختره اومد خونه دوست پسرش
پسره : تو که اومدی استخر مثلا باید موهات خیس باشن،برو تو حموم
موهاتو خیس کن!
وقتی دختره میره حموم،پسره با دوستاش که تو خونه منتظر بودن
یکی یکی میرن تو حمام و به دختره تجاوز میکنن
این آخری که رفت تو حمام ، نه یک ساعت نه دو ساعت ، موند تو حمام دوستاش که
دیدن دیر کرد ، رفتن حمام و دیدن دختره و پسره رگ دستشون و باهم زدند و گوشه حموم افتادن و روی دیوار حمام با خون نوشته شده بود :
نامردا خواهرم بود...
شش حرف و چهار نقطه
کلمه ی کوتاهیست
اما سالها طول خواهد کشید
کاش می شد گفت
“یادت مرا فراموش”
سلام بر روی ماه تو عزیز دل سلام از ماست
تو یك رویای كوتاهی دعای هر سحر گاهی
شدم خواب عشقت چون مرا اینگونه میخواهی
من ان خاموش خاموشم كه با شادی نمی جوشم
ندارم هیچ گناهی جز كه از تو چشم نمی پوشم
دو غم در شكل اوازی شكوه اوج پروازی
نداری هیچ گناهی جز كه بر من دل نمی بازی
مرا دیوانه می خواهی ز خود بی گانه میخواهی
مرا دل باخته چون مجنون ز من افسانه می خواهی
شدم بیگانه با هستی ز خود بی خودتر از مستی
نگاهم كن نگاهم كن شدم هر انچه میخواستی
بكش ای دل شهامت كن مرا از غصه راحت كن
شدم انگشت نمای خلق مرا تو درس عبرت كن
نكن حرف مرا باور نیابی از من عاشق تر
نمیترسم من از اقرار گذشت اب از سرم دیگر
سلام ای كهنه عشق من كه یاد تو چه پا بر جاست
احساس
انسانها آواز مرا دوست ندارند!
خداوند گفت: آواز تو بوی دل كندن می دهد،
و آدمها عاشق دل بستن هستند.
دل بستن به هر چیز كوچك و بزرگ،تو مرغ تماشا و اندیشه ای!
و آنكه می بیند و می اندیشد،به هیچ چیز دل نمی بندد.
دل نبستن سخت ترین و قشنگترین کار دنیاست!
اما تو بخوان وهمیشه بخوان كه آواز تو حقیقت است
و طعم حقیقت تلخ تلخ تلخ!
اشکها خواهی ریخت
غصه‌ها خواهی خورد
نفرینم خواهی کرد
دوست ترم خواهی داشت
یک شب فراموشم میکنی
فردایش به یادت خواهم آمد
عاشق تر خواهی شد
امید خواهی داشت
چشم به راه خواهی بود
و یک روز
یک روزِ خیلی بد
رفتنم را ، برایِ همیشه ، باور خواهی کرد
ناامید خواهی شد
و من برایت چیزی خواهم شد
مثلِ یک خاطر ه ی دور
تلخ و شیرین ولی دور … خیلی دور
و من در تمام این مدت
غصه‌ها خواهم خورد
اشکها خواهم ریخت
خودم را نفرین خواهم کرد
تمام لحظه‌ها به یادت خواهم بود
و امید خواهم داشت به پایداریِ عشق
و رفتن را چیزی جز عاشق ماندن نخواهم دانست
نخواهی فهمید
درکم نخواهی کرد
صحبت از عاشق بودن نیست … صحبت از عاشق ماندن است
( گاهی برایِ اثباتِ عشق باید رفت … خودم از رفته گانم …)
عشق پاسخی نداد
خیانت بار دیگر حرفش را تکرار کرد
ولی باز هم از عشق پاسخی نشنید
خیانت با عصبانیت گفت:چرا جوابی نمی دهی؟
سپس با لحنی تمسخر آمیز گفت:انقدر بار شکست برایت
سنگین بوده است که حتی توان پاسخ هم نداری؟
عشق به آرامی پاسخ داد: تو پیروز نشده ای
خیانت گفت:مگر به جز آن است که هر که تو آن را عاشق کرده ای
من به خیانت وا داشته ام ؟
عشق گفت:آنان که عاشق خطابشان می کنی بویی از من نبرده اند
چرا که عاشقان هرگز مغلوب عشق نمی شوند
آنگاه که غرور کسی را له می کنی،
آنگاه که کاخ آرزوهای کسی را ویران می کنی،
آنگاه که شمع امید کسی را خاموش می کنی،
آنگاه که بنده ای را نادیده می انگاری ،
آنگاه که حتی گوشت را می بندی تا صدای خرد شدن غرورش را، نشنوی
آنگاه که خدا را می بینی و بنده خدا را نادیده می گیری ،
می خواهم بدانم،
دستانت را بسوی کدام آسمان دراز می کنی
| miss-A |
miss-A
- love
- قالب
- فراستوک
- پرنیانی سبز بر لوحی سچید
- roya
- ردیاب ماشین
- جلوپنجره اریو
- اریو زوتی z300
- جلو پنجره ایکس 60
تبادل
لینک هوشمند
برای تبادل
لینک ابتدا ما
را با عنوان
zibai و
آدرس
sarina-ms.LXB.ir
لینک
نمایید سپس
مشخصات لینک
خود را در زیر
نوشته . در صورت
وجود لینک ما در
سایت شما
لینکتان به طور
خودکار در سایت
ما قرار میگیرد.
MiSs-A